Tuesday, July 28, 2009

... :)

you are back :) you just nailed it... well done :*
kheili dooset daaram :)
...
be omide didar... kheili delam mikhad baghalet konam beboosamet ... kaash alan inja boodi :)

Friday, July 24, 2009

a Saturday morning

All right :) I know that I am gonna have lots of spelling and gramma mistake but I wanna writ in English today :)

There is a little simple secret here, but if you really understand and apply it in your moments of life, it can help you to make your life much more better :)

Never compare your self with anyone else:) different people has different strength and weaknesses , so never feel bad :D

There is still a lot to be learned... I still need to know myself better than I do at the moment... there is a lot to improve :) a lot ... and a lot to appreciate :) a lot ;)

I will come back later today and will writ and think and try to learn from all bits that I have observed in my mind... but now I wanna go for cycling ...

see you soon enough be loving spot ;)

Wednesday, July 22, 2009

cheshmhaayat

chi shodi ? to ro khoda kheili movaazebe khodet baash .. to ro khodaa
oorjans.. yani inghadr bad boode?
cheshaaye be oon mehrabooni kheili movaazebeshoon baash golam kheili movaazebe khodet baash...
kaash mishod rahat behet begam cheghadr negaranetam ...
kaash mishod behet zang bezanam motmaen sham khoobi...
akhe aadam vaghti eshghe yekie bayad kheili bishtar movaazebe khodesh baashe midooni ;)
khoda kone salem o shaad baashi eshghe man

Tuesday, July 21, 2009

zananeh :)

maahi ye baar inhame dard ro tahamol mikonim...
mahi ye baar chand roozi shadidan hasaas mishim...
mahi ye baar vaghean hes mikonim tavani namoonde..
va hamash be khaatere ine ke shaayd ye roozi hayati dar daroone maa shekl begire..
zendegi...
zende boodan...
tashaaboh....
tafaavot...
--------------------------------------------------------------------------------
in ghaziyeye bi khabie manam shode vaase khodesh ye gheseye doroste :)
jaat khoobe koochooloo ... felan ham be kooch fekr nakon :)
khobe ke hadeaghal ye docharkhe savaari bokonim kami hese behtari daashte baashim :)
-------------------------------------------------------------------------------
az hosele khaarje ke benevisam ...
bi khiaal dokhmal jan... shab bekheir :)
-------------------------------------------------------------------------------
midooni delam chi mikhaad?
delam mikhaad az in marhale sar boland oboor konam
mmm... khob shaayad in ro ham nabaaayad benevisam ...
boro bekhaab bache joon... kheili kaar darim farda :)
zendegi khoshgel ast :**:

Monday, July 20, 2009

navaye del

http://www.youtube.com/watch?v=GLNIUnadVew

ashegham man

مهتابی دیگرگون :)

یادش به خیر

چه قدر وقتی‌ که دبیرستانی بودم عاشق این شعر نیما بودم :) چه قدر حسم رو نسبت به ایران بیان میکرد...


می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب،

نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک

غم این خفته چند

خواب در چشم ترم می‌شکند.

نگران با من استاده سحر

صبح می‌خواهد از من

کز مبارک دم او آورم این قوم بجان باخته را بلکه خبر

در جگر لیکن خاری

از ره این سفرم می‌شکند .

نازک آرای تن ساق گلی

که به جانش کشتم

و به جان دادمش آب

ای دریغا! به برم می‌شکند

دستها می‌سایم

تا دری بگشایم

بر عبث می‌پایم

که به در کس آید

در ودیوار بهم ریخته‌شان

بر سرم می‌شکند.

می‌تراود مهتاب

می‌درخشد شبتاب

بردم دهکده مردی تنها

دست او بر در میگوید با خود

غم این خفته چند

خواب در چشم ترم می‌شکند.

حالا انگار همه شدیم اون مرد تنها که دستش به در با خود میگفت:

غم این خفته چند

خواب در چشم ترم می‌شکند.

دیگه تنها نیستیم مگه نه:)



حس عجیبیه...

این که سوسن ژون بشینه رو مبله خونهٔ من و بغضش بشکنه وقتی‌ از رالی میگم

میترسه... میترسه دوباره سرمون کلاه بره.. میگه اینها همه از خودشونن ... میگه جنگ قدرته... میگه اون دوران سر ما و مادر پدرهای شما کلاه رفته

میگه...

میگم: اوضاع خرابه.. مردم زیر فشار مالی‌ داران خورد میشن... میگم همهٔ صداها رو میخوان خفه کنن... میگم همهٔ روزنه ها رو میخوان کور کنن

میگه: جنگ قدرته

میگم مهم اینه که اونایی که تو خیابونن از صادق‌ترین و عاشق‌ترین مردممون هستن

میگم باید ازشون حمایت کنیم

میشکنه

کلی‌ گریه می‌کنه

بغلش می‌کنم و میگم برای ما که دوریم سخت تره

...

..................................

پویا جونم واقعا نجاتم دادی... علیرضا و مهناز حتما میان [عاشق‌ترین زوجی هستن که اینجا دیدم] :) زینا و دوست پسرش و شاید هم خواهرش و برادرش هم قول داده بیاد ...

هوراا :))

فردا حتما باید دنباله دوچرخه هم برم :)

خیلی‌ روحیه ام شادتره... آخ مرسی‌ مرسی‌ مرسی‌ پویا ژون...

خیلی‌ دوستت دارم ... خیلی‌ زیاد ....

:)

همیشه شاد باشی‌ گل من... مرد بزرگ ...

حس می‌کنم تو هم مثل من خیلی‌ حساسی... عاطفی و مهربونی خیلی‌ خیلی‌ ولی‌ حساس هم هستی‌...

باید خیلی‌ مواظب باشم هیچوقت ناراحتت نکنم... سخت تر از یه سخره یی قویتر از یه پلنگ ولی‌ دلت خیلی‌ نرمه...

حس می‌کنم دلت به نرمی برگ گله خیلی‌ باید مواظبش باشم :)

کاش میشد این حرف‌ها رو به خودت بزنم... کاش میشد یه روز به خودت بگم خیلی‌ دوستت دارم خیلی‌ برات احترام قائلم کاش میشد بهت بگم عاشقتم و بجای اینکه بترسم ناراحت بشی‌ بدونم از شنیدنش خوشحال میشی‌ :)

مهمترین چیز اینه که حس می‌کنم خوشبختی‌ :) و این کلی برام ارزش داره...

شب به خیر

Friday, July 17, 2009

:)

It seems today was a new day after all :)
I am just fine dear just doing all right ;)
I completely agree with this statement: " Information ر
سلاح بسیار قدرتمندی... خیلی‌ قدرتمند ولی‌ اگر اشتباه فهمیده بشه یا مورد سؤ تفاهم قرار بگیر خیلی‌ خیلی‌ میتونه ضربه بزنه و بد باشه...

some times I just wonder: ke agar kase digari ham in satrhaa ro mikhoond che ghadr sooe tafaahom mishod?
che ghadr tozih dadane hame chiz sakhte va che ghadr raahat mishe bad bardaasht kard...
aaah god....
:**:
خیلی‌ خوابم میاد :) فردا هم واسه ناهار هم واسه شام مهمون دارم :)

دلم می‌خواست بجاش میرفتم تو این فوند ریسینگ و واقعا خیلی‌ خیلی‌ دلم می‌خواست توی این دوچرخه سواری بودم ... ولی‌ خوب اینجا کسی‌ استقبال نمی‌کنه ...

همه چیز خوب .. حالم سر جاش و مرخصی هم گرفتم :د بالاخره ؛)

خیلی‌ دلم میخواد بنویسم ولی‌ واقعا خیلی‌ خوابم میاد :)

------------------------

یه چیزایی‌ انگار درون عدم با عدم رشد کرده باشن عوض نمیشن :) ماسلن من با اینکه اصلا منتظر این نیستم که ببرم یا ببزم خیلی‌ از اینجور مسابقها کیف می‌کنم :) دو یواس ا فلور :))

-----------------------

هر چی‌ بیشتر میشناسمت پیشتر میفهمم چرا اینقدر عاشقتم عمو پویییی :**:

Tuesday, July 14, 2009

shaahkaar :)

هوم :)
یه روزی بالاخره این شانس رو پیدا می‌کنم که همهٔ سری کتابای هری پاتر رو از اول بخونم و یه نقد حسابی‌ روش بنویسم؟ :)
ممم...
یه روزی بالاخره این فرصت به دست میاد که تمام نقدهای نوشته شده رو این کتاب رو بخونم و مطمئن باشم جواب یه چیزایی‌ رو cover کردم؟ ؛)
one of the greatest book of it`s kind :)
کتابی که بر ضد جنگ و نژاد پرستی‌ نوشته شده
کتابی که کاملا ضد قهرمان پروری هست
و کتابی که خیلی‌ به واقعیت سخت خیلی‌ چیزا میپرداز:
-you know it was my father who saved us
-but Harry your father is...
-yes I know he is dead but I am telling you this is what I saw..
...
- Harry no one is coming
-any minuts now.../my father will come to save us, I saw him when I was back there ....
- Harry you are both dying
....
- So it was me after all, It was me who made the petrnious and saved our life not my father:)
به قول فروغ:
از آینه بپرس نام نجات دهنده ت را :)
آیا زمین که زیر پای تو میلرزد تنها تر از تو نیست؟
:)
هوووم :)
چه خوب که آدم به جای یه تنها دو تنهای با هم باشه... :)
ولی‌ حتا اون هم به این معنی‌ نیست که آدم از نظر عاطفی یا هر چی‌ دیگه همیشه منتظر یه هامی باشه بلکه آدم باید خودش یه دایرهی غلتان باش که کنار یه دایرهٔ دیگه بغلته :))
وقتی‌ یه دایره یی حتا اگر اون تنهای دیگه هم باهات نباشه میقلتی ... و اگر باهات باشه میتونی‌ یه همدم خوب باراش باشی‌ یکی‌ که بتونه روت حساب کنه و روش حساب کنی‌...
میدونی‌ آزی کوچولو :) باید بتونیم به داد خودمون برسیم ... و این اصلا به این معنی‌ نیست که آدم به عشق احتیاج نداره این یه چیز دیگست ... این دایره بودن بجای قطعی بودنه...
عشق قشنگترین حس دنیاست.. با ارزشترین هدیهٔ زندگی‌... و داشتنه یه همراه که هم دیگه رو درک کنین زندگی‌ رو میتون خیلی‌ کنار هم قشنگتر کنه :)
اوکی... شب بخیر وبولی :*
محکمم و آینه نام نجات دهند رو زمزمه کرده... عاشقم و دلم گرمه :)

هر چند اتراف می‌کنم پویا از نظر روحی‌ از من قوی تره و این حقیقت داره که روم اثر مثبت داره... و با قدرتش خیلی‌ من آرامش میگیرم:)



Monday, July 13, 2009

:) kami az zendegie

هوم....

عجب دنیای قاطی‌ پاتییه :)

به من فشار میاد یخچال اتصالی می‌کنه !!

مجبور شدم خاموشش کنم... تموم چیزهای فریزری رو گذاشتم پیش هاله منجی همسایه :) بهش گفتم بستنیها رو هم بخور یه کم جا باز بشه :) امیدوارم زودی یخچالم خوب بشه زندگی‌ بدون یخچال غیر ممکنه ؛) احتمالا اینم سرما خورده مثل من

۳ روز بود مریض شده بودم... فکر کنم یه جورای هم شاید این گلو درد رو نیاز داشتم که یه روز بشینم خونه :)

هر چند که اصلا خوششون نیومد من نرفتم امروز سر کار ؛) ولی‌ دیگه وقتی‌ آدم تب داره و گلوش آتیش گرفته که نمیتونه بره میتونه؟ :)) خیلی‌ با مزه است ، به دن گفتم امروز حالم بدتره میرم دکتر و به نظر من این احتمالا معنی‌ میده: نمیام!!!!!

دکتر س که خودش تازه از یه سفر تفریحی برگشته به تیریج قباش بر خورده که من چرا و به چه حقی‌ مریضم !!! س‌م‌س زده: فکر کنم امروز جلسه داشتیم !!

بعد میگه آره گفتی‌ میری دکتر ولی‌ نگفتی نمیای :))

هاان....!!!

به قول لیندا: این چرا اصلا برگشت؟ می‌شه دوباره بره مسافرت لطفا!! نگران نباشه ما هستیم :))

بازم به قول لیندا: اگر خودش هم یه کم دقت کنه میفهمه وقتی‌ نیست ما چقدر بهتر کار می‌کنیم :)) آخه گاهی‌ انقدر رو نظراتش اصرار می‌کنه و حرف می‌زنه و می‌زنه می‌زنه که آدم دوست داره بگه: میشه لطفا فقط واسه ۵ دقیقه به سکوت هم یه شانسی‌ بدی :))

همینی را که داری قدر بنه دخمل جون... ؛)

یادم میاد چه قدر زمان دانشجویی (پارسال) آرزو داشتم یه روزی تو همین دانشگاه کار کنم :) شغلم رو واقعا دوست دارم... و الان اینجام... تو همین دانشگاه... و دارم همون کاری رو می‌کنم که عاشقانه دوست داشتم..... هم برنامه نویسی داره... هم تحقیق داره... مدام توش فکر کردن و یادگیری... همه آاش توش پیشرفت و لذته :)

خوب هر چیزه خوبی‌ و یه سختی‌هایی‌ هم داره مگه نه؟ این دکتر س آدم خیلی‌ بدی هم به نظر نمیرسه...خیلی‌ عصبی هست و این اعصاب من رو هم خورد می‌کنه

اشتباه زیاد می‌کنه و هیچوقت مسوولیت اشتباهاتش رو نمیپذیره و میندازه گردن من :)

اصلا از لحن حرف زدنش و دیدش به خانومها هم خوشم نمیاد...

خوب این شخصیت هست میدونی‌... کار هم قشنگیش همینه که یاد بگیریم با هر شخصیتی بتونیم کار کنیم... قرار نیست دوست باشیم ... فقط میخوایم از سواد هم چیز یاد بگیریم و کار رو به بهترین صورت ممکن تحویل بدیم

خوب منم هر چی‌ دعوتم می‌کنه خونش یا ویلاش یا حتا واسه ناهار همیشه راد می‌کنم چون واقعا نمیخوام رابطه رو در حد بیشتری افزایش بدم... همین رابطهٔ کاری بس... شاید هم یه روزی نظرم نسبت بهش عوض بشه...

با وجود اینکه خانومش پرفسر هست ولی‌ هیچوقت تو هیچکدوم از کارای خونه کمکش نمی‌کنه حتا اگر طفلکی خیلی‌ هم خسته باش به نظرش واسهٔ یه مرد زشته که یه کم به خانومش کمک کنه... خودش گفت: "من.... تو خونه کمک کنم... یه مرد مالزیززیی هیچوقت حمصهین کار خفیفی نمکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!"

اینها به من ربطی‌ نداره... از وقتی‌ اینجاست ازش خیلی‌ چیز‌ها یاد گرفتم...

فقط بدترین بدیش اینه که خیلی‌ عصبی هست و از تن صداش یه حالت توهینی برداشت می‌کنم که ناراحتم می‌کنه.

ولی‌ من یک عدد دخمل بسیار قوی هستم :) بیدی نیستم که با این بادا بلرزم...

طوری باهاش برخورد می‌کنم که شرمنده بشه... طوری که مجبور بشه درست برخورد کنه...تاحالا هم بیشتره موقعها یه جوری نشونش دادم که چه طوری باید حرف بزنه که بهش احترام بذارم... تأ حالا هم موفق بودم :) آفرین آ ؛) فقط تازگی‌ها خیی عصبی هست :) بذار باشه من آرومم میتونه هر چقدر دلش میخواد حرص بخوره من لبخند میزنم و محکمم :)

اینجا یه کشور آزاد هست اینجا استرلیاست نه مالزی باید یاد بگیر به آدمها احترام بذاره چه دختر چه پسر... بعد میگه دخترم کلهٔ محکمی داره ( کل خرابه) معلومه حتما باهاش همینجوری رفتار میکنی‌ پدر من ؛)


خوب جونم... باه باه بریم سر کارهای باقی‌ مانده ؛) که فردا این س بد اخلاق ما لبخند بزنه!! :)

----------------------------------------------------------------------------------------

چقدر این جریان زندانی‌ها و شهید‌ها غم انگیزه... چقدر آدم افسوس می‌خوره

----------------------------------------------------------------------------------------

تا حالا با چند نفر حرف زدم هیچ کس استقبالی از دوچرخه سواری نکرد ، ولی‌ هنوز خیلی‌ وقت دارم شاید هم بشه چند نفر رو تشویق کرد :)

میدونم که بهترین راه حرف زدنه، چون تلفنی یا با ایمیل احتمال اینکه استقبال بشه کمتره! حرف زدن اثرش بیشتره ؛)

-------------------------------------------------------------------------------------

خیلی‌ دوستت دارم پویا:)

عشق منی‌ :*

لبخدت بهم قدرت و آرامش داد , دلم رو گرم می‌کنی :)

-------------------------------------------------------------------------------------

همه چی‌ بهتر می‌شه ...



Friday, July 10, 2009

فصل کوچ

فصل کوچ دوباره رسیده...

حس می‌کنم وقتشه که از این وبلاگم خدافظی کنم و سعی‌ کنم معثر تر باشم ... با تلاشی سبزتر.... واقیعیی تر

تلاشی که آثری داشته باشه ... شاید دوباره هر وقت خیلی‌ نیاز داشتم با خودم درد دل کنم بیام اینجا

ولی‌ الان دیگه وقت کوچیدنه...

دلم هم شاید اینجوری یه کم حالش بهتر بشه...

هنوز نیشسته تو بالکن و دستش زیر چونش و زًل زده به سیاهی شب...

اگر به داد ش نرسم شاید یه عروسکه شیشه ا یی بشه یا مثل یه مجسم خشکش بزنه

در میان شاخه‌های زمستان زده خشک ، خون سبز بهار پنهان است

همین که یه عابر پیاده باشم تو خیابونی تهران....

عکسای ایران رو که میبینم قلبم میخواد از جا کنده بشه...

دلم خیلی‌ تنگه میدونی‌...

درسته که خیلی‌ سخت بود... به خصوص پذیرش توهین از هموطن‌های خودت.. ولی‌ روحم و قلم اونجاست.. میدونی‌

آخه من همیشه عشق مردمم بودم...

همین که کنارشون باشم

همین که یه عابر پیاده باشم تو خیابونی تهران....

خوشحالم و دلتنگ

خوشحالم که متحدیم از صمیم قالب و با تمام وجود

و خیلی‌ احساس غربت می‌کنم

روحم میخواد پرواز کنه بره قلبم میخواد کنده بشه بپره

خیلی‌ حرف دارم... خیلی‌ کار دارم... سخته میدونی‌... خیلی‌ سخت

نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا

(برای دلم که گرفته...)

نشسته و زًل زده به دل سیاه آسمون

انگار کهکشون تو چشماش خونه کرده باشه

انگاری که آسمون عکس کهکشون چشمای اونه

تازه از کار رسیدم... دیگه شبه ... خیلی‌ خسته‌ام ولی‌ نمی‌شه ندیده گرفتش... همینطوری دستش رو زده زیر چونه ش و زًل زده به دل سیاه آسمون

دلی‌ که انگار آخر نداره

باد آروم موهای سیاهش رو ناز می‌کنه ... از لای موج‌های تاب دارش رد می‌شه و آشفته ترشون می‌کنه

ولی‌ انگار که هیچی‌ حس نکرده باشه... همیجوری خشک شده و زًل زده به کهکشون

عین دل سرد دیوار بی‌ حرکته حتا صدای نفساش هم تو جیر جیره محو شب گم شدن

مثل یه عروسک... مثل عروسکی که چشای شیشه ایش برق میزنن ولی‌ اشکی هیچوقت توشون پیدا نمی‌شه

مثل یه تابلوی خیلی‌ واقعی‌ که زًل زده باشه از توی قاب بهت ولی‌ هیچوقت لبش به خنده یی وا نمی‌شه

خشکش زده نشسته تو بالکن ... تو این یه وجب جای تنگه کوچولو... دستش هم که انگاری خشک شده زیر چونه ش ...

یه جوری گیجم انگاری.. آخه عادت ندارم اینجوری ببینمش

همیشه یه لبخندی رو صورتش عبدی بوده... یه جوری انگار که باهاش به دنیا اومده.. انگار که جزو صورتشه... انگار اگر این لبخند نباشه صورتش یه چیزی کم میاره

شاید همینه که گیجم کرده ... لبخندش امشب آنقدر محوه که انگار من فقط دارم تصورش می‌کنم

انگار میبینم لبخند می‌زنه چون این چیزیه که باور می‌کنم

چیزی که بهش عادت دارم

چیزی که انگار باید باشه وگر نه همه چی‌ غلط می‌شه

دیگه نه شب سیا می‌شه نه روز سفید...

از سر کار اومدم... اونقده خسته‌ام که حتا خوابم نمیبره... ولی‌ نمی‌شه از کنارش رد بشم و نگاهش نکنم... هر چه قدر هم که دلم بخواد برم بخوابم... انگاری راه نداره... بدون لبخند اون شب من ماه نداره ... بدون حضور اون هیچی‌ معنا نداره..


اونه که همیشه قویه.. اونه که هر وقت من از پا در میام زیر بال و پرم رو میگیره

اونه که امیدمه ... زندگیمه... اونه که چراغ خونمه.... نور دلمه...

نگاهش می‌کنم.. همینجوری خیره شده به بینهایت شب... با چشای شیشه یی... با لبای یه صورتک توی یه قاب

دنبال چی‌ میگردی تو دل سیاه آسمون شب؟ یه ستاره؟ یه شهاب؟

منتظری ؟ یا توفکر؟

نکنه با چشای باز اونجا خوابت برده؟

نکنه مریض باشی‌؟ نکنه افسرده شدی؟

همینجوری زًل زدم بهش ... دلم شور می‌زنه... آخه دلمه... امیدمه... زندگیمه.. همه چیزمه... همه کسمه...

چراغ خونمه.. نمکه نمک دونمه... راه حله مشکلمه..

غممه... همدممه... دردمه ... درمونمه... شادیمه ... ماتممه..

نشسته و زًل زده به دل سیاه آسمون

انگار کهکشون تو چشماش خونه کرده باشه


Thursday, July 9, 2009

ای ستاره ها که از جهان دور
چشم تان به چشم بی فروغ ماست!
نامی از زمین و از بشر شنیده اید؟
در میان آبی زلال آسمان
موج دود و خون و آتشی ندیده اید؟
+++++++++++++++++++++++++
ای ستاره ای که پیش دیده منی!
باورت نمی شود که در زمین
هر کجا بهر که می رسی
خنجری میان مشت خود نهفته است
پشت هر شکوفه تبسمی
خار جانگزای حیله ای شکفته است!
+++++++++++++++++++++++++

در زمین زبان حق بریده اند
حق ، زبان تازیانه است
وانکه با تو صادقانه درد دل کند
های های گریه شبانه است
++++++++++++++++++++++++
ای ستاره باورت نمی شود
در میان باغ بی ترانه زمین
ساقه های سبز آشتی شکسته است
لاله های سرخ دوستی فسرده است
غنچه های نورس امید
لب بخنده وانکرده مرده است
پرچم بلند سرو راستی
سر به خاک غم سپرده است
+++++++++++++++++++++++
ای ستاره باورت نمیشود
آن سپیده دم که با صفا و ناز
در فضای بیکرانه می دمید
دیگر از زمین رمیده است
این سپیده ها سپیده نیست
رنگ چهره زمین پریده است!
+++++++++++++++++++++++
آن شقایق شفق، که میشکفت
عصرها میان موج نور
دامن از زمین کشیده است
سرخی و کبودی افق
قلب مردم به خاک وخون تپیده است
دود و آتش به آسمان رسیده است
+++++++++++++++++++++++
ابرهای روشنی که چون حریر
بستر عروس ماه بود
پنبه های داغ های کهنه است
+++++++++++++++++++++++
ای ستاره ای ستاره غریب
از بشر مگوی و از زمین مپرس
زیر نعره گلوله های آتشین
از صفای گونه های آتشین مپرس
زیر سیلی شکنجه های دردناک
از زوال چهره های نازنین مپرس
پیش چشم کودکان بی پناه
از نگاه مادران شرمگین مپرس
+++++++++++++++++++++++
در جهنمی که از جهان جداست
در جهنمی که پیش دیده خداست
از لهیب کوره ها و کوه نعش ها
از غریو زنده ها میان شعله ها
بیش از این مپرس!
بیش از این مپرس
++++++++++++++++++++++++
ای ستاره ای ستاره غریب
ما اگر زخاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمی رسد؟
ما صدای گریه مان به آسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی رسد؟

++++++++++++++++++++++++
با نسیم دلکش سحر
چشم خسته تو بسته می شود
بی تو در حصار این شب سیاه
عقده های گریه شبانه ام
در گلو شکسته می شود…

فریدون مشیری

emrooz 18 tir....

nemidoonam farda ke bidaar besham che khabari gharaare bekhoonam?
emrooz 18 tir....
del ghavi daarim...
ishala ke be kheir migzare..
akhe be kheir gozashtan ham khodesh kheili mani mokhtalef daare
delam mitape..
har chi ham ke begam ... ghalbam va rooham oonjaast
khodaayaa rahm kon... mohem nist ke mishnavi ya na... mohem nist ke doaaye man asar daare ya na... vaghti in tanha karie ke mishe kard nemishe dast roo dast gozaasht...

panzdah koodake (koodak koodak koodak koodak) afghan....
koodak
emtehaan
enfejaar
koodakan

be ghole ferydoone moshiri: che faayede ke hataa gar adam bemire ham baaz khaake hamin saraa mishe....

kasif ast azizam... donyaa jaaye besyaare kasifi ast... besyaar kasif....

وقت تولدشه

چه کار سبزی؟ چه ایده سبزی؟ چه فکری؟ چه موسیقیی؟

یه طرح تو ذهنمه که کلی‌ دوسش دارم... میخوام سعی‌ کنم رو کاغذ بیارمش ... وقت تولدشه :)

و چقدر بعد از زایمان یک فکر آدم حس مادر شدن قشنگی‌ داره :)

البته فکر کنم خیلی‌ کار ببره ... صبر میخواد و عشق و دل که همش رو دارم...

خوشحالم خیلی‌ روم اثر خوب میذاری مرد گل :) خیلی‌ حرفات دلم رو گرم می‌کنن...

مرسی‌ که اینقدر قوی هستی‌... که می‌شه از نظر عاطفی بهت تکیه کرد :)

فقط کاش یه جوری مطمئن میشودم تو دلت همونی هست که تو دل من هست... میدونی‌ خیلی‌ سخته اینطوری... نشانه‌ها رو میبینم و باورشون می‌کنم و دوسشون دارم... برام صبر کردن اصلا مهم نیست ...

فقط گاهی‌ میترسم نکنه مزاحمت باشم.. نکنه زیادی حرف میزنم؟ نکنه ...

میدونی‌ این خیلی‌ حس دردناکی که ندونی مردی که عاشقشی چی‌ فکر می‌کنه...

اگر مطمئن بشم تو هم دلت مثل من خیلی‌ آرامش پیدا میکنم...

ولی‌ اگر هم مطمئن بشم که دلت توش هیچ جای واسه دل من کنار نذاشتی حد اقل خیلی‌ به دلم امید نمیدم... میدونی‌

نگران من هم نباش حتا اگر دلت فقط یه دوست باشه چون هنوز هم برام مهمترین چیز خوشبختی‌ و شادی تو هست... حتا اگر معنیش این باش که فقط دوست باشیم.. یه جوری باهاش کنار میام... تلخ باورش ولی‌ اگر این چیزی باش که دل تو بخواد من تسلیمم

فقط کاش یه راهی‌ بود که مطمئن میشودم..

اینجوری آدم اذیت می‌شه.. میدونی‌

خوب برام مهمی‌...

کاش میشد بیام تو خوابت بهت بگم عمو ژون جواب اون دعوت نامهٔ من رو بده یاا بگو یه روز میام یاا بگو نمیتونم بیام

یه جوری بذار بفهمم تو دلت چیه

دلم گناه داره اینجوری مثل دل یه گنجشک کوچولو می‌زنه... وقتی‌ گاهی‌ فکر می‌کنه شاید دوست نداشته باشی‌ مال تو باشه ...

کاش میشد بیام تو خوابت بهت بگم تو رو خدا جوابم رو بده

Wednesday, July 8, 2009

payane azaa daari

payane azaa dari azi jan hamin emshabe :) 3 rooz ham shoma niaaz nadari...
che mikone in khod darmaani ;)
mmmmm... man che kaare sabzi kardam hey??
mmm.... soaale khoobi bood.
che fekri... che ideaii? che musighii?
cheghadr be in bahse toolaanie emshab niaaz mand boodi ey azi baanoo... 2 saate tamoom neveshtam taa aaroom shodam :)
ye bahse koochoolooii ham moonde ke mishe sobh dar arze 30 min halesh kard ... va inja ro ham niaazi nist yek ghalam va kaaghaz kaafist :)

Tuesday, July 7, 2009

آرام آرام :)

اینجا بیشتر شبیه یادداشت‌های روزانه شده :)

شاید باید اسمش رو مثلا میذاشتم گوشه ذهن یا میز عسلی یا تفکرات روزانه؟؟؟

در هر حال .... مهمترین چیز اینه که بهم خیلی‌ کمک می‌کنه ... نوشتن اینجا واقعا آرومم می‌کنه و این شانس رو بهم میده که بهتر تصمیم بگیرم

دیروز بالاخره تونستم تمرکز کنم و این برنامهٔ رو دیباگ کنم :) آخیش چه حس خوبیه که بالاخره درست ران می‌شه...

هر چند که هنوز یه لگد مختصری می‌زنه ولی‌ اونم کار یه ساعت هست ؛)

-----------------------------------------------------------

هنوز هوا نیمه روشن.. خورشید کاملا در نیومد

از پنجره‌ام به آسمون نگاه می‌کنم که لک لک ابر همه جاش رو پر کرده

خودم رو میذارم جای این شاخهای نخلای زینتی که باد ازشون رد می‌شه و آروم نازشون می‌کنه

منظرهٔ پنجره ام رو دوست دارم :)

به به جناب آقا کلاغه ... داشتم یواش یواش نگران میشدم ... صدائی ازتون نبود ؛)

اینجا کلاغ هاش هم نت آوزشون فرق می‌کنه ..

کلاقای ایران میگن :قار قار قار قار

اینجاییها میگم :قار قار قاقار قاقار .. قا قا قاا قاا قاار قاارررر قاقار قاقار :))

موسیقی رو از روت نت یاد گرفته! کلاقای ما گوشی یاد گرفتن :)

اااه ....

دارم یواش یواش بلند میشم.. هرچند که هنوز هم خیلی‌ حوصلهٔ جم رو ندارم ولی‌ دارم یواش یواش جون میگیرم :)

۳ روز دیگه به خودم وقت میدم که بشم همون ازی سابق ... همین دختر جان معنی‌ نداره دهه

----------------------------------

خجالت نکشیم ...

خجالت گاهی خوب نیست

گاهی‌ آدم افسوس می‌خوره که کاش گفته بودم... کاش حرف دلم رو زده بودم

خجالت گاهی‌ یه افسوس بزرگ واسه آدم به جا میذاره

به قول اینها :

If you want a positive change , you should leave your comfort zone

اون روز که تو شفق دویدی با یه لبخند شاد جلوم و گفتی‌ سلام، میتونست یه روز خیلی‌ قشنگ باشه اگر من خجالت نکشیده بودم اگر یدفه نترسیده بودم

نمیدونی چقدر افسوس میخورم که اون روز نپریدم بغلت و ببوسمت ... تقصیر منم نبود ... میدونی‌

چقدر آرزو کردم کاش بهم یه فرصت دیگه بدی ...

چقدر بزرگ شدم... از اون موقع چقدر رشد کردم ... شانس آوردم از اون محیط اومدم بیرون... زندگی‌ رو بدون فشار و ترس تجربه کردم...

:)

میخوام باهات حرف بزنم حتا اگر یه جملهٔ کوچیک باش..

هر چند که میدونم اگر الان ببینمت حتما بغلت می‌کنم بوست می‌کنم آقای گوگولی ..اصلا جای شکی‌ وجود نداره ...

..................

هنوز دلم میخواد بشینم روبروی پنجره و واسه خودم تایپ کنم... هنوز دلم میخواد حرف بزنم ولی‌ باید برم سر کار !! اوخ دیرم داره می‌شه ؛)

فیلن


Monday, July 6, 2009

happy happy happy:)

khejaalati shodam... shayad chon kheili dooset daram...
khejalat keshidam barat message befrestam begam postet kheili ghashang bood, merci :)
delam mikhaast behet begam : kheili behem roohie daad ... "delam ro garm kard "...
khodaa ro shokr ke minevisi pouya ... ke az khodet migi
khejaalati shode in dokhamal akhe... daste khodesh nist khejalat mikeshe akhe azi
hamin commenti ro ham ke gozashtam koli baa khodam kalanjaar raftam taa neveshtamesh :)
delam mikhaad koli booset konam ... oonghard booset konam ke az khande ghash koni :)
delam mikhaad ...
asheghi Azi :)
kheili delam mikhad barat massage bezanam va behet begam ke che ghadr khobe ke in ro neveshti...
...

Sunday, July 5, 2009

bargashtam :)

vaghean niyaaz daashtam ye kam maale khodam baasham... yekam baa khodam khalvat konam va beshinam fekr konam...
poste ghablim ro kheili doost daaram... :)
harfi nist ke haminjoori oomade baashe... harfie ke az amaghe vojoodame... harfie ke baraaye residane behesh khodam ro kankaash kardam...
hesie ke behesh bavar daram... va harfie ke baa goftanesh ehsaase aramesh mikonam
...
------------------------------------------------------------------------------

kami vaght laazem bood ke befahmam cheme...
harchand ke ye meghdaarish sarfe deldai dadan be Hani.. shod va ye meghdarish ham sarfe TJ va kami ham Hale .. ... vali vaghti ke vaaseye khodam gozaaashtam ro kheli laazem daashtam baraaye khodam bezaaram:)

midoonam cheme, khob ye kam sakhte vaghti mibini nemitooni kaari koni vali delet mikhaad faal baashi... in azyatam mikone... vali mohem ine ke bepaziram chi kar ghaderam bokonam va che kaari na...
delam mikhat to bahshaaye goroohi rajebe sarneveshtemoon sherkat konam.. delam mikhaast ye halghe besham too zanjireye ensaanie eteraaz be paimal shodane hoghoghe bashar dar iran.. delam mikhaast moaser tar baasham... delam mikhaast..
hes mioknam ta hadi in ro paziroftam ke khob hamin dar tavaane mane va mitoonam baa in mozoo raahat tar kenaar biyaam :)

moshkele badi ine ke delam mikhaaad bishtar vaase delam vaght daashte baasham... ke khob in ham ghabele hale.. doroste ke inja oon chizaaii ke man mikhaam nist... vali dalil ham nemishe ke man kaamelan be alaaegham posht konam
dalil nemishe naboode in haa ro dalil gharaar bedam...
in maa hastim ke migim chi momkene va chi na... in maa hastim ke hesaar mikeshim vagar na hesaaarha va mrzhaa mitoonan har joori va har shekli va har andaazeii baashan
marzi nist... mikhaay sher begi... khob begoo... hala shabe sher nadarim ... boro online sher bekhoon... nashod az har ki ye ketaabe sher gharz begir o az rosh copy kon... raah haaye residane be khodaa besyaar ast :)

caricator doost dari... khob peyesh ro begir... kaarhaaye maanaa o baghie ro donbaal kon... online boro too site honarmand haa va donbaale kaaraashoon ro begir... inhaa hamash be aadam idea mide... va bekesh va bekesh va befrest vaase mosaabeghaat bezaar aslan beshi nafare aakhar :D vali ghoveye khalaaghiaatet ro barvar kon va be kaaresh bendaaz

doost daari benevisi khob beneviss... ki jelot ro gerefte azi joonam... doroste ke hameye anjomane nevisandegan o inaa too shahraaye bozorgan khob benevis baraashoon post kon!! har chi ye raahi daare dokhmali :)
mikhaay beraghsi ... doost dari new move yaad begiri... khoraakesh online

khoda in internet ro vaase maa negah dare ... khob dokhtar joon hameye moshkelaatet raah daaran hame chi ghaabele hale...
sakht nagirim... enghadr khoshbakhti be khodaa ... ghadresh ro bedoon... khoshbakhti haat bishtar ham mishan koochooloo saboor baash va raazi :)

negaraane kaar ham nabaash
hala felan taa akhare 2009 ke ba daneshgaah gharar daad daram badesh ham ke ghole scholarship ro gereftam va mitoonam beram PhD ya ham mitoonam beram sare ye kaare dige...
khob hame chi hal mishe... nirooye mosbat befrest ta mosbat pish biyaad
agar ham gaahi sakhtii boode , shayad bayad miboode... shayad miarzide be darsi ke azash gerftam... miarzide be roshti ke kardam ... adam az eshtebaahatesh yaad migire.. va say mikone na tanhaa oon eshtebaah ro ke bar asare saadegi ya har chi mortakeb shode dige tekraar nakone ... balke hich eshtebaahe moshaabehe oon ya too maayehaaye oon ham dige nakone...
ghabool mikonam ke agar badii pish oomade khodam ham toosh moghaser boodam... taghsire manam boode... cheshmamoon ro baaz konim va beharfe delemoon goosh konim :) natarsim va be delemoon etemaad konim :) natarsim :)

che ghadr dirooz in faale hafez ke baram oomad ghashang bood... goft too masire dorosti hasti raast goft...
chi ghashang tar a ine ke yeki ro inghadr aasheghaane doost daari ... va midooni oon ham care mikone :)
chi ghashang tar az ine ke bebini mardi ke inghadr be paki va saafish eteghad daari inghadr ghavi naaze googoolie...

kheili delam mikhaad haishe benevise chi kaar daare mikone... vaghti ye modat nist kheili delam baraash tang mishe... delam havaash ro mikone...
kheili dooset daram pouya :)

zendegi ghashange azi joonam... talkhi daare... tars daare.. mobaareze daare... vali eshgh behesh ye rangi mide ke adam bege ghashange :)

shayad vaghtesh ke beshe javabe davat name at ro ham bede :)
alan mohem ine vaghti chesham ro mibandam mitoonam hesehs konam ke mohkam baghalam mikone va in yani ye connectiioni hast :)

-----------------------------------------------
va baraye to khoshhaalam sarzaminam... har chand ke dirooz bad az didane filme eteraafaat ( ke delam taghat nayaavord taa akharesh ro bebinam) kheili halam bad shod
va har chand ke midoonam too doraane siaahi vared shodim
va har chand ke injaa haale hame hanooz kharaabe
va har chand ke estebdad felan barande shode
va har chand ke tarsnaake
va har chand ke... vali baraat khoshhaalam ke ghalbe hamamoon har jaaye in khaak daare baraat mizane
baraat khoshhaalam ke harekati sabz ro be eftekhaare to va baraaye nejaate mardomemoon shoroo kardim :)

omid ro nabaayad az dast daad ...
che ghadr bayaanieye 9 mousavi ghashang bood.... be khosoos oonjaash ro ke behesh link dadam

aramesh daram
dobaare ghavi va mohkamam
por az zendegi va omid
por az eshgh va baavar
:**:
good night my darling blog

----------------------------------------------------------

ye charkhe koochik too internet kaafie ke adam dobaare tapeshe ghalbesh bere baalaa
az kodoom begam? saiid hajaarian? dastgirihaa ye bi paayaaan?
filmhaaye vaghean vahshatnaak az azabi ke mardom mibaran
che mishe kard?
omid ro az dast nadim faghat hamin ro mitoonam begam
bache joon ghavi baash.. dokhtar joon mohkam baash
kamaret ro saaf kon
zendegi kon
va har kaari az dastet bar miyaad bokon va to ro khoda befehm ke ba ghose khordan chizi hal nemishe
khodaayaa chi begam...

-------------------------------------------------------------------------

base in harfaaye na omid konande...
be ghole pouya : bar gardim be zendegi...
nemishe hame chiz ro motevaghef kard..
researcham ro ali tahvil bedam...
vase delam ham vaght bezaaram
hatman roozi taa mitoonam bekhandam
beraghsam
vagarne adam daghoon mishe
shaad baashim va sar zende
mohkam baashim va omidvar
va ashegh :)

hes mikonam to raa :)

rooham too poostam dige khaste shode delesh mikhaad ye kam rahaa beshe par begire
ghalbam az jedaare sinam mikhaad biyaad biroon mesle ye maahie koochooloo bepare too aabe roodkhoone va shenaa kone bere berese be daryaa...
-------------------------------------------------------------------------------------------
eshghe to ghashang tarin haadeseiie ke mitoonam behesh fekr konam
eshghe to vaagheaiie ...
eshghe to ghadimie... eghshe to amighe...
bavar mikonam ke neshaanehaa raastan va baavar mikonam ke to man ro mibini... midooni dooset daaram , baahoosh tar az oni ke in ro nafahmide baashi:)
delam va rooham migan neshaanehaaii ke baram gozashti vaghean maale man boodan...
dooset daaram pouya ... kheili...

:)

...:)

Friday, July 3, 2009

اندر دل آتش دارا

غفلت رها کن عاشقا

دیوانه شو دیوانه شو

اندر دل آتش دارا

پروانه شو پروانه شو

هم خویش را بیگانه کن

هم خانه را ویرانه کن

آنگاه بیا با عاشقان

همخانه شو همخانه شو

....................

ببین کوچولو هیچوقت کم نیار...

پس دیگه دلت هم بیخودی واسه خودت نسوزه

:))

پوستم خیلی‌ لطیفه :)) قربون خودم برم ولی‌ پوستم در عین حال بسی‌ کلفت است که به راحتی‌ کنده نمی‌شود‌ای روزگار... حالا تو هی‌ ما رو بچلون‌ای دنیای وان افسا :))))

کی‌ تو عاقل میشی‌ بچه؟


Thursday, July 2, 2009

I am alive :)

مرده بدم زنده شدم

گریه بدم خنده شدم

دولت عشق آامد و من

دولت پاینده شدم

زهرهٔ شیر است مرا

جان دلیر است مرا

چون که زدی بر سر من

پست و گدازنده شدم

گفت که با بال و پری

من پر و بالت ندهم

در حوس بال و پرش

بی‌ پر و پرکنده شدم

گفت که تو شمع شدی

قبلهٔ این جمع شدی

شمع نیم جمع نیم

دود و پراکنده شدم

گفت که شیخی و سری

پیشرو و راهبری

شیخ نیم....

آخ که چقدر دلم کلی‌ کتاب شعر میخواد و بابام رو

که بشینیم دو تایی ساعت‌ها با هم شعر بخونیم

چه قدر بابام این شعر رو دوست داره :)
خدا همیشه حفظش کنه :)

ایشالا :*

هیچوقت حسود نباشیم :) هیچوقت بد فکر نکنیم... هیچوقت افکار تیره رو به ذهنمون راه ندیم

همیشه بهترین حالت ممکن رو تصور کنیم

و همیشه امیدوار باشیم...

ترنم امیدوار :)

ترنم و ترانه :) اسمای قشنگی‌ هستن میدوستمشون :) دوستیدن میکنمشان :)

به زندگی‌ برگشتم.. هنوز گاهی لرزش ماهیچه دارم نمیدونم چرا شاید هنوز سم این دلهرهٔ وحشدناک تو تنم مونده

گاهی‌ حس می‌کنم دارم میلرزم ولی‌ لرزشم رو هیچکس غیر از خودم نمیبینه :) خوبه حداقل کسی‌ متوجه نمی‌شه وگرنه میگفتن این دختر هم خوب بریک میره ... بندری حالا بلرزون :)) دخت بندر... حالا بندری برو از اول :)))))

آاه وارد یه دوران سیاه شدیم و این انکار ناپذیره

دورانی که مو رو از ماست بکشن و اوضاع اقتصادی به سمت رکود فجیع بره

نمیخوام حرفای نا امید کننده بزنم

ولی‌ دوست دارم همیشه با چشم باز به سمت آینده برم

چی‌ پیش میاد؟ موسوی و خاتمی چی‌ کار می‌کنن ؟ تا کجا ادامه میدن؟

خاتمی رو خیلی‌ دوسش دارم با وجود تمام حرفایی که پشتش میزنن

با وجود اینکه خیلی‌ هاش هم درست به نظر میرسه ولی‌ به نظرم آقای خاتمی عزیز دانشمنده بزرگیه...

یه فیلسوفه هنرمند که اگر به درستی کاری به سود مردم و کشور باور داشته باشه انجامش میده حتا اگر به قیمت کم شدن محبوبیتش بشه

خیلی‌ مرد نازنینیه

بنظرم بهترین لقب براش امیر کبیر ایرانه... امیر کبیر ایران ... ختمی مهربان :)

ادم دلش کلی‌ شاد می‌شه میبینه داریم هنوز برای زندانیها نهایت تلاسمون رو می‌کنیم

چی‌ بگم؟ خوشحالم که هنوز زنده‌ام و همبستگی‌ و یک پارچگیمون رو میبینم :)

و این شعر حافظ که همیشه راسته و کهنه نمی‌شه:

هیچ راهی‌ نیست... کان راا نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب

جمله میداند خدای حال گران

غم مخور

خدای حافظ هم خیلی‌ خدای قشنگیه:

پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت

آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد :)

خدا رو شکر که حد اقل کتاب حافظ رو اینجا با خودم دارم

برم یه عالم بخونمش و باهاش کیف کنم

شاید بدن دوباره برگردم و بنویسم :*

فعلا شبت بخیر وبولی جونم :**:

هاله گوگولی متفکر من همسایه نانازی کلی‌ باحالی‌ دوست جون

--------------------------

خیلی‌ خوشحالم که این دفعه تو عکسا شاد تر بودی... حالم بهتره وقتی‌ میبینم حالت بهتره :) خیلی‌ روحیه ت روم اثر داره...

یادت نره برام بنویسی‌‌ها منتظرم فکرات رو بخونم...

خیلی‌ چشات مهربونن پسر ... خیلی‌ ...